-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آبانماه سال 1386 10:29
-
علم و ایمان
دوشنبه 30 مهرماه سال 1386 12:26
علم سرعت می دهد و ایمان جهت ، علم توانستن است و ایمان خوب خواستن ، علم می نمایاند که چه هست و ایمان الهام می بخشد که چه باید کرد ، علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون ، علم جهان را جهان آدمی می کند و ایمان روان را روان آدمیت می سازد ، علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می برد ،...
-
گوشواره
سهشنبه 24 مهرماه سال 1386 14:19
آرزو داشت ، گشواره ی قشنگی داشته باشد که وقتی با دوستانش به صحبت و بازی می پردازد ، گوشواره ها با تکان سرش به حرکت و رقص در ایند، به این سو و آن سو بروند و برقی از شوق بزنند و زیبایی شان را با درخشش خود به همگان نشان دهند. با افکار قشنگش دوان دوان به سو مادر شتافت و به او گفت : « مادر جان ! خواهش می کنم برایم یک...
-
خداحافظ رمضان
جمعه 20 مهرماه سال 1386 16:43
ای خدا که بی هیچ مزدی و بی هیچ منتی می بخشی و ای خدایی که عفوت از روی احسان و عقوبتت عدل و قضایت خیر است و ای خدایی که هر کس سپاس ترا بجای آورد به او پاداش می بخشی در صورتیکه تو خود سپاس به او آموخته ای . اینک نمی دانم که مسرور باشم یا اندوهگین. نمی دانم که به جهت رویت هلال ماهت و خروج از رمضان اندوهگین باشم یا به جهت...
-
تست هوش
دوشنبه 16 مهرماه سال 1386 11:39
باید پس از خواندن سئوال در عرض فقط 5 ثانیه به آن جواب درست را بدهید در پایان تعداد پاسخهای درست شما ضرب در 10 میشود و میزان آی کیو شما را نشان میدهد. 1- بعضی از ماهها 30 روز دارند بعضی 31 روز چند ماه 29 روز دارد؟ 2- اگر دکتر به شما 3 قرص بدهد و بگوید هر نیم ساعت 1 قرص بخور چقدر طول میکشد تا تمام قرصها خورده شود؟ 3- من...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 مهرماه سال 1386 10:29
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟ نمخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و او یک روز پی در پی دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد بدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم دکتر شریعتی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 مهرماه سال 1386 14:45
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد» پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام» با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!» جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین...
-
چهل سال بعد
جمعه 30 شهریورماه سال 1386 12:10
بعد از این همه سال فهمیدم که اون اوایل در مورد حوا اشتباه می کردم زندگی کردن بیرون از بهشت اما با اون خیلی بهتر از زندگی کردن تو بهشت اما بدون اونه!! اولش فکر می کردم خیلی حرف می زنه اما الان اگه اون صدا ساکت بشه و از زندگیم بره حسابی غمگین میشم.چقدر شیرین بود اندوهی که ما رو به هم نزدیک کرد و پاکی قلب و لطافت روح حوا...
-
بخشندگی بسیار
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 07:54
حکایتی از زبان حضرت مسیح نقل می کنند که بسیار شنیدنی است. می گویند ایشان این حکایت را بسیار دوست می داشت و در موقعیت های مختلف آنرا نقل می کردند. مردی بود بسیار متمکن و پولدار روزی برای کار در باغش به کارگرانی نیاز داشت بنابراین پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند.پیشکار رفت و همه کارگران...
-
چند تا جمله...
پنجشنبه 15 شهریورماه سال 1386 12:04
P اگر تنها ترین تنها شوم ، باز هم خدا هست. P برای فهمیدن آینده گذشته را مرور کن ،پروانه گاهی فراموش میکند که زمانی کرم بوده است . P مسیر هزارکیلو متری هم با قدم اول آغاز می شود. P ذهن تو باغچه است گل در آن باید کاشت. P همه ی مردم جهان در یک چیز مشترک اند و آن این است که همه با هم تفاوت دارند. P در بن بست هم راه آسمان...
-
چه کسی واقعا خدا را دوست دارد؟
جمعه 9 شهریورماه سال 1386 06:47
مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه میرفت.مرد جلو رفت و از فرشته پرسید:این مشعل و سطل آب را کجا می بری؟ فرشته جواب داد:می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب،آتش های جهنم را خاموش کنم.آن وقت ببینم چه کسی واقعا خدارا دوست...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 شهریورماه سال 1386 06:53
سلام یکی از دوستای خوبم این شعرها رو توی قسمت نظرات برام گذاشته بود که خیلی ازش تشکر می کنم ... سر راه بر پُل نوشتم یاسمین روی برگِ گل نوشتم یاسمین بر تن خورشید و ماه و کهکشان چون نشانی از تو دیدَم، یاسمین اسم تو ترانه وار نوشته شد شعر من دیوانه ی نام تو شد من به او حسادتم شد که چرا شعر من هم تشنه ی کام ِتو شد یاسمین...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 شهریورماه سال 1386 07:01
ای کاش می دانستم بعد از مرگم اولین اشک از چشمان چه کسی جاری می شود و آخرین سیاه پوش که مرا به فراموشی می سپارد چه کسی خواهد بود …
-
خنده و تأثیر آن بر سلامتی
دوشنبه 29 مردادماه سال 1386 06:30
زندگی روزانه ما سرشار از فراز و نشیب هایی است که موجب نوسان روحیه ما می شود. رویدادها زمانی ما را غمگین و ناراحت کرده و گاهی باعث شادی ما می گردد. جمله معروفی است که : اغلب مردم تقریبا به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند . در واقع آنچه که در زندگی ما رخ می دهد آنقدرها تعیین کننده شادی ما نیست بلکه بیشتر،...
-
جادوی هفت
پنجشنبه 25 مردادماه سال 1386 06:10
هفت ، از ترکیب دو عدد سه و چهار ایجاد شده است که بنابر حکمت فیثاغورثی و زمانی بسیار دورتر از آن ، اعدادی خوش یمن شناخته میشدند . به عقیده بابلیان ، مصریان و تمدنهای باستانی دیگر ، به وجود ۷ سیاره مقدس اعتقاد داشتند . در زبان عبری لغت قسم خوردن ، به طور تحت اللفظی به معنای قرار گرفتن تحت نیروی ۷ چیز است که برگرفته از...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مردادماه سال 1386 06:59
مدت زیادی از تولد برادر سکی کوچولو نگذشته بود . سکی مدام اصرار می کرد به پدر و مادرش که با نوزاد جدید تنهایش بگذارند پدر و مادر می ترسیدند سکی هم مثل بیشتر بچه های چهار پنج ساله به برادرش حسودی کند و بخواهد به او آسیبی برساند . این بود که جوابشان همیشه نه بود . اما در رفتار سکی هیچ نشانی از حسادت دیده نمی شد ، با...
-
خداحافظ 18 سالگی!
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1386 18:21
راز آمدن ...بیش از یک ساعت به آمدنم نمانده بود. شادمانی توام با اضطرابی در چهره ی همه ی کسانی که برای آمدنم لحظه شماری می کردند موج می زد! گویا همه چیز از قبل مهیا شده بود. در میان جمعی که انتظارم را می کشیدند زنی بر خود می پیچید و از شدت درد فریاد می کشید ! او هم از آمدنم خوشحال بود ولی درد جانکاه امانش را گرفته بود...
-
گل صداقت
یکشنبه 14 مردادماه سال 1386 07:01
سالها پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم یه ازدواج گرفت با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند . دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم . روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت :...
-
عنوان؟!
سهشنبه 9 مردادماه سال 1386 05:34
آدم تارهای صوتی خود را شانه می زد و با لحن عجیبی،گفت: سیب! و این آغاز یک فریب بود...... http://koochechakavak.blogfa.com
-
معانی ماه های سال
سهشنبه 2 مردادماه سال 1386 11:38
فروردین: نیروی پیشرفت اردیبهشت: بهترین راستی و پاکی خرداد :تندرستی تیر: ستاره ی تیر(ستاره باران) مرداد: جاویدانی شهریور: شهریاری نیرومند مهر: دوستی آبان: آب ها آذر: آتش دی: آفریدگار بهمن: اندیشه ی نیک اسفند: فروتنی و مهر پاک
-
چرا زنان گریه می کنند؟
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386 09:45
یک پسر کوچک از مادرش پرسید:چرا گریه می کنی؟ مادرش به او گفت: زیرا من یک زن هستم. پسر بچه گفت: من نمی فهمم. مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هیچ گاه نخواهی فهمید. بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید: چرا مادر بی دلیل گریه می کند؟ پدرش تنها توانست به او بگوید: تمام زن ها برای هیچ گریه می کنند. پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد...
-
چرا حلقه ازدواج در انگشت چهارم قرار می گیرد؟
جمعه 22 تیرماه سال 1386 00:10
مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید . تا معجزه ای شگفت انگیز را متوجه شوید.(این مطلب برگرفته از اساطیر چینی است) 1-ابتدا کف دو دستتان را روبروی هم قرار دهید و دو انگشت میانی دست های چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید. 2-چهار انگشت باقی مانده را از نوک آنها به هم متصل کنید 3- به این ترتیب تمامی پنج انگشت به قرینه شان...
-
خساست؟!
دوشنبه 18 تیرماه سال 1386 21:30
خدا دو تا خسیس رو جفت نکنه! یه روز من و شادی کلاس داشتیم و هر چی توی استگاه اتوبوس ایستادیم اتوبوس نمی یومد ما هم دیرمون شده بود و از اون جایی که هر دوتامون خسیس تشریف داریم دلمون نمی یومد با تاکسی بریم (بنزین هم که سهمیه بندی شده ، دیگه بدتر) مجبور شدیم پیاده گز کنیم . خلاصه بعد از این که کلاسمون تموم شد، هر دو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 تیرماه سال 1386 20:58
مادر ها همانند شمع هستند زود تر از انچه که فکرش را می کنیم آب می شوند.
-
بنگر چگونه می افتی ..........
سهشنبه 12 تیرماه سال 1386 21:35
بنگر چگونه می افتی .......... برگ در انتهای زوال می افتد ... و میوه در انتهای کمال، بنگر چگونه می افتی ، چون برگی زرد یا چون سیبی سرخ .
-
مسابقه زیبا ترین لبخند
شنبه 9 تیرماه سال 1386 20:28
به یاد لبخند های شادی که از توی حلقش لوزالمعدش پیدا می شه و اما برنده مسابقه
-
زندگی
پنجشنبه 7 تیرماه سال 1386 12:57
زندگی دفتری از خاطرهاست ... زندگی دفتری از خاطره هاست خاطراتی شیرین خاطراتی مغشوش خاطراتی که ز تلخی رگ جان می گسلد یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
-
کنکور
دوشنبه 4 تیرماه سال 1386 10:52
سلام سه روز دیگه بیشتر تا کنکور نمونده و دریغ از یه کلوم درس که من خونده باشم خیر سرم مثلا رشته ام ریاضیه اما تو آزمون های آزمایشی ریاضیاتمو منفی و 0 % می زدم دفعه ی آخرم که پیشرفت کردم 6/. زده بودم . به شادی می گم ما 30 تا کتاب داریم 3 روز هم وقت داریم .اگه روزی 10 تا کتاب بخونیم شاید دهاتتون، چغیورت choghyoort) )یا...
-
نا امیدی
جمعه 1 تیرماه سال 1386 04:48
می گویند روزی شیطان تصمیم گرفت از کار خودش دست بکشد. بنابر این اعلام کرد که میخواهد ابزارش را با قیمتی مناسب به فروش بگذارد. پس وسایل کارش را که شامل ، خودپرستی ، نفرت ، ترس ، خشم ، حرص ، حسادت ، شهوت ، قدرت طلبی و ... می شد به نمایش گذاشت .اما یکی از این ابزار ها کهنه و کار کرده به نظر می رسید و شیطان حاظر نبود که آن...
-
سالروز درگذشت دکتر شریعتی
سهشنبه 29 خردادماه سال 1386 13:09
P استوار ماندن و به هر بادی به باد نرفتن دین من است . P چشم هایم همیشه نیمه باز است و می خواهم بگویم هیچ چیز و هیچ کس در این دنیا وجود ندارد که دیدنش به باز کردن تمام چشم بیرزد. P اگر قادر نیستی بالا بروی همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای را بالا ببری. دکتر شریعتی