نکته

 

یک روز را ۳۶۵ بار تکرار نکنید

دستور زبان اصفهانی

قسمتی دویوم:

11- حرف "س" در آخر لغات

مثل:چه خبر؟ ===» چه خَبِرِِس           بسه===» بسِس

 

12- نکته جالب در مورد کلمه "پس" است که اغلب "س" آخر آن حذف می شود.

مثال: کجایین پس؟ ===» کوجاین پَ؟           پس تو کجایی؟ ===» پَ تو کوجایی؟

 

13- "و" ما قبل "ی" به "ف" تبدیل میشود.

مثال: دیوار===» دیفال

نکته: در لهجه های super isf اصولا "د" به "ز" تبدیل میشود.

مثال: گنبد ===» گُنبِز

 

14- "ی" در آخر کلمات حذف میشود.

مثال: بچه های اون محله ===» بچا اون محله       آدمای این دوره زمونه ===» آدِما این دوره زِمونه        چیزهای زیادی هست ===» چیزا زیاتی هس

 

15- د + فعل + د

مثال: دِ بیا دِ             دِ برو دِ          دِ جَل یاش دِ

 

چند اصطلاح اصفهانی

 

1- "آیا عالم" به معنای معلوم نیست.

مثال آیا عالم بیاد  به معنای   معلوم نیست بیاد.

 

2- "جَخ" به معنای تازه

مثال: من جخ رسیدم   به معنای من تازه رسیدم  که در بعضی مواقع باهم بکار میرود.

مثل: من جخ تازه رسیدم

 

3- کلمات سیزده، نوزده و دوازده به ترتیب سینزَ، نونزَ و دوازَ خوانده میشوند.

 

4- فعل زیبای اِسِدَم که می شود گفت کلمه گرفتم را داغون کرده و صرف آن به شرح زیر است:

اِسِدم، اِسِدی، اِسِد، اِسِدیم، اِسِدید، اِسِدند

 

5- استثنای دیگر در مورد کلمه مغازه است که فتحه به ضمه تبدیل میشود.

مثال: مَغازه ===» مُغازه

 

6- فعل بگم از جمله فعلهایی هست که کسره اول آن به ضمه و  استثناست.

مثال: بگو ===» بوگو            بگم===» بوگم

 

7- جل باش به معنی عجله کن است که حروف "ع" و "ه" از اول و آخر آن از بین رفته.

 

8- در بعضی مواقع صورت کلی کلمه و حروف دگرگون میشود.

مثال: جوجه===» چوری        کلاغ===» غِلاغ

 

9- در اکثر مواقع "ژ" به "ج" تبدیل میشود.

مثال: ماساژ===» ماساج     پاساژ===» پاساج          ژاله===» جاله        ژاپن===» جاپون

 

10- اصطلاح "در را پیش کن" به جای در را ببند به کار میرود.

 

در پایان از همه اصفهانیایی که بهشون یه وقت بر خورده عذر خواهی می کنم. ضمنا دانشگاه اکسفورد از علاقمندان به تحصیل در رشته دستور زبان اصفهانی برای ترم جدید در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو می پذیرد. کسانی که مایل به ادامه تحصیل در مقطع دکترای این رشته در گرایش super isf  میباشند به دانشگاه اصفهان مراجعه کنند.

 

دستور زبان اصفهانی

قسمتی دویوم:

11- حرف "س" در آخر لغات

مثل:چه خبر؟ ===» چه خَبِرِِس           بسه===» بسِس

 

12- نکته جالب در مورد کلمه "پس" است که اغلب "س" آخر آن حذف می شود.

مثال: کجایین پس؟ ===» کوجاین پَ؟           پس تو کجایی؟ ===» پَ تو کوجایی؟

 

13- "و" ما قبل "ی" به "ف" تبدیل میشود.

مثال: دیوار===» دیفال

نکته: در لهجه های super isf اصولا "د" به "ز" تبدیل میشود.

مثال: گنبد ===» گُنبِز

 

14- "ی" در آخر کلمات حذف میشود.

مثال: بچه های اون محله ===» بچا اون محله       آدمای این دوره زمونه ===» آدِما این دوره زِمونه        چیزهای زیادی هست ===» چیزا زیاتی هس

 

15- د + فعل + د

مثال: دِ بیا دِ             دِ برو دِ          دِ جَل یاش دِ

 

چند اصطلاح اصفهانی

 

1- "آیا عالم" به معنای معلوم نیست.

مثال آیا عالم بیاد  به معنای   معلوم نیست بیاد.

 

2- "جَخ" به معنای تازه

مثال: من جخ رسیدم   به معنای من تازه رسیدم  که در بعضی مواقع باهم بکار میرود.

مثل: من جخ تازه رسیدم

 

3- کلمات سیزده، نوزده و دوازده به ترتیب سینزَ، نونزَ و دوازَ خوانده میشوند.

 

4- فعل زیبای اِسِدَم که می شود گفت کلمه گرفتم را داغون کرده و صرف آن به شرح زیر است:

اِسِدم، اِسِدی، اِسِد، اِسِدیم، اِسِدید، اِسِدند

 

5- استثنای دیگر در مورد کلمه مغازه است که فتحه به ضمه تبدیل میشود.

مثال: مَغازه ===» مُغازه

 

6- فعل بگم از جمله فعلهایی هست که کسره اول آن به ضمه و  استثناست.

مثال: بگو ===» بوگو            بگم===» بوگم

 

7- جل باش به معنی عجله کن است که حروف "ع" و "ه" از اول و آخر آن از بین رفته.

 

8- در بعضی مواقع صورت کلی کلمه و حروف دگرگون میشود.

مثال: جوجه===» چوری        کلاغ===» غِلاغ

 

9- در اکثر مواقع "ژ" به "ج" تبدیل میشود.

مثال: ماساژ===» ماساج     پاساژ===» پاساج          ژاله===» جاله        ژاپن===» جاپون

 

10- اصطلاح "در را پیش کن" به جای در را ببند به کار میرود.

 

در پایان از همه اصفهانیایی که بهشون یه وقت بر خورده عذر خواهی می کنم. ضمنا دانشگاه اکسفورد از علاقمندان به تحصیل در رشته دستور زبان اصفهانی برای ترم جدید در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجو می پذیرد. کسانی که مایل به ادامه تحصیل در مقطع دکترای این رشته در گرایش super isf  میباشند به دانشگاه اصفهان مراجعه کنند.

 

دستور زبان اصفهانی

قسمتی اول

 

1- مضاف و موصوف همیشه "ی" میگیردد.

مثال: درِ باغ ===» دری باغ        گل قشنگ ===» گلی قشنگ         آدم خوب ===» آدمی خُب

 

2- "د" ما قبل ساکن قلب به "ت" میشود.

مثال: پراید ===» پرایت       آرد ===» آرت

 

3- واو ساکن آخر کلمه به "ب" قلب می شود

مثال: گاو ===» گاب

 

4- اصولا در هر کجا که فتحه قشنگ باشد کسره بکار می رود و هر کجا که کسره کلمه را زیبا می کند فتحه بکار میرود

مثال برای فتحه: اَز===» اِز       قفَس ===» قفِس        اَزَش ===» اِزِش         بِِزَن ===» بِِزِن

مثال برای کسره: اِمروز===» اَمروز    جمعِه===» جمعَه       سِفید===» سَفید      حِیفِ===» حَیفس    فِشار===» فَشار

 

5- صدای " اُ " هیچ جایگاهی نداشته و به "او" تبدیل میشود.

مثال: شما===» شوما      کجا===» کوجا        چادر===» چادور

 

6- حرف "و" در قالب حرف ربطی به به "آ" تبدیل می شود.

مثال: من و تو و حسن ===» منا تو آ حسن

 

7- اصولا خود " آ " به عنوان یک حرف ربط به کار می رود

مثال: من هسم، آ بابامم هسن

در ضمن حرف "آ" به معنای "به علاوه" هم به کار می رود.

مثال: 5+4+3 ===» 5 آ 4 آ 3

 

8- حرف " ه " در لهجه اصفهانی به نوعی نابود شده.

مثال: بچه ها ===» بِچا       گربه ها ===» گربا         می جهد===» می جِد

ه در آخر افعال به "د" ساکن بدل می شود.

بره===» برد     بشه===» بشد

"ه" به ی تبدیل می شود.

بهتر===» بیتِرِس      سر راهی===» سری رایِس       گربه===» گربیِه

"ه" به "ش" تبدیل می شود.

بهش میگم ===» بشش میگم

"ه" به "و" بدل میشود.    

ما هم می آییم ===» ما وَم میَیم

نکته:

 به غیر اول شخص مفرد حروف "خوا" به "خ" تبدیل میشود

میخوای ===» می خَی

 

9- در برخی افعال حرف "ی" به " اوی" تبدیل میشود.

میشنوی===» میشنُوی        می گی ===» میگوی

 

10- اگر حرف اول کلمه "ب" یا "ن" باشد و حرف سوم "ی" یک "ی" بعد از "ب" یا "ن" اضافه میشود.

بگیر===» بیگیر     بشین ===»بیشین       بریز ===» بیریز        ببین ===» بیبین

 

آواز باران

 امروز هوای اصفهان بارونی بود من هم عاشق بارونم .

آواز باران

آواز باران تو را به فردا می خواند

او خوب می داند تو نیز به فردا می نگری

آواز باران در گوشت زمزمه می کند که آرام و بی صدا از شب بگذری و به فردا برسی

او خوب می داند تو سکوت شب را نخواهی شکست تو به فردا می نگری

آواز باران تو را فرا می خواند که به رقص شعله های آتش بنگری و با او هم نوا شوی

او شعله نهان تو را بهتر از تو می داند

آواز باران تو را به بازی نور فرا سوی ابر ها می خواند

او زلال نگاهت را خوب می داند

آواز باران تو را به تپه های سر سبز و علفزار و دیدن ذره ذره رشد چمن زار می خواند

او بلوغ تو را می فهمد

آواز باران تو را به فردا و فرداهای بعد می خواند،او می داند که تو جز به فردا نمی نگری

پس با او بخوان، بخوان آواز باران را ،آواز زندگی را

آوایی که در من و تو هرگز خاموش نخواهد شد

بخوان آواز بودن آواز زندگی، راز جاودانگی را

آواز باران را...

 

 

تاریخچه شهر اصفهان

از مراجعه به منابع موجود تاریخی چنین بر می آید که کلمه"اسپاران" بطلمیوس،"سپاهان" پهلوی و"اصفهان" عرب و "اصفهان" امروز لفظی قدیمی است وبه احتمال قریب به یقین کلمه ای پهلوی است و ریشه قدیمی تر پهلوی آن مکشوف نیست. در عهد اشکانیان اصفهان مرکز و پایتخت یکی از ایالت های وسیعی بوده که تحت فرمان ملوک اشکانی قرار داشت.در دوره ی ساسانیان، اصفهان محل سکونت و قلمرو نفوذ"اسپوهران"یا اعضای هفت خانواده بزرگ ایرانی که مشاغل عمده و مناسب سلطنتی در اختیار داشتند، بود. بعد از اسلام، اصفهان مانند دیگر شهر های ایران تا اوایل قرن چهارم تحت سلطه اعراب بود و در زمان منصور خلیفه عباسی، مورد توجه قرار گرفت و به حاکم این شهر دستور داده شد در عمران و آبادانی آن کوشا باشد. در سال 319 ه ق. مرداویج زیاری اصفهان را متصرف شد و آن را به پایتختی بر گزید و جشن سده را هرچه با شکوه تردراین شهر برپا کرد. در سال 327 ه ق. اصفهان به تصرف رکن الدوله دیلمی در آمد وآن را به پایتختی انتخاب کرد و اصفهان دوباره رونق خود را گرفت. در سال 443 ه ق. اصفهان به دست طغرل پادشاه سلجوقی فتح شد. در سال 639 ه ق. تحت سلطه مغول ها قرار گرفت . پس از بازگشت سپاه مغول شهر اصفهان مجدا رونق یافت.سقوط شهر اصفهان و انقراض سلسله صفویه که پس از شش ماه محاصره به دست محمود افغان، انجام گرفت. با سقوط شهر اصفهان سلسله صفویه نیز منقرض شد و اصفهان دچار انحطاط شد. در دوران زندیه و قاجاریه پایتخت کشور به شیراز و تهران انتقال یافت در زمان قاجار پسر ناصر الدین شاه،ظل السلطان زمین و مصالح وآثار تاریخی شهر را به مردم می فروخت و می خواست به هر ترتیبی که شده مخارج قشون خود را که از واحدهای بسیار قوی و منظم کشور بود، تامین کند. از ویژگی های اقتصادی شهر اصفهان در دوره ی قاجار،درآمد ناچیز زمین و عدم امنیت ملاکین بود. در دوره ی  پهلوی با توجه به شرایط تاریخی و جغرافیایی ، شهر اصفهان مورد توجه قرار گرفت، در باز سازی آثار تاریخی آن کوشش هایی به عمل آمد و توسعه ی  صنعتی شهر و منطقه آغازشد.اصفهان یکی ازشهرهای بزرگ وسیاحتی ایران است.

 

سلام

اسم وبلاگو عوض کردم چون عاشق سی و سه پلم مخصوصا تو چند وقت اخیر بیشتر سی و سه پلو دوست دارم.

 

 

 

"گذشتگان راه خود رفته اند و نیامدگان نیز راه خود خواهند رفت."

پس ازعبورسال ها می آموزی که هر آنچه برما مقدرمی شود،انعکاس افکارواعمال ماست.آنچه تومی کنی بخشی ازوجود توست بخشی ازآگاهی تو!همراه سایه های تردید و ترس،دلواپسی،غرور و تکبر،خود بینی،خود شیفتگی ،زیاده خواهی وجاه طلبی، افراط وتفریط ،توهم دانایی،تعصب،جهل و نادانی،حسد و کینه و داوری. همه ی این سایه ها ما راهمراهی می کنند و گاه سایه جان ما می شود و برروی روان زلال و شفاف ماحجاب می شوند.

همیشه حقیقت پشت این سایه ها،محجوب است.

تا زمانی که سایه ها کنار نرود من و تو با خویشتن خویش ملاقات نخواهیم کرد.

از طرف:محبوبه

 

آبی تر از آنم که بی رنگ بمیرم

از شیشه نبودم که با سنگ بمیرم

من آمده بودم که تا مرزرسیدن

همراه تو فرسنگ به فرسنگ بمیرم

تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبم

شاید خدا خواست که دلتنگ بمیرم