السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

 

میلاد امام رضا (ع) مبارک

می خوام از امام رضا حرف بزنم . ولی کلمات جور نمی شه امام رضا با اون بزرگیش توی ذهن کوچک من جا نمی شه

می دونم قدرتو ندونستم ،قدر سال های متوالی که پیشت می یومدم ،قدر اون روز ها  و شب ها یی که مشهد بودم ، حال که امسال نتونستم بیام تازه فهمیدم چی رو از دست دادم .

چرا قدر اون عاشورا و تا سوعا مخصوصا اون شام غریبان رو ندونستم؟ ،چرا اون دعای کمیل رو از دست دادم؟

هیچ موقع اون صحنه سینه زنی توی اون شب که همه جا از نور گنبدت روشن شده بود  رو یادم نمی ره ،هیچ موقع اشک های اون بیماران اون حاجتمندان رو پشت پنجره فولاد یادم نمی ره، اون مداح که با تموم وجودش می خوند، اون غمی که تو صدا داشت رو یادم نمی ره، اون احساس پاکی که اون موقع داشتم یادم نمی ره

اما حالا چرا با اون همه عظمت با اون همه عشقی که اون جا دیدم خودم رو محدود به چیز های کوچیک کردم؟

چرا اون احساس پاک رو از بین بردم؟ چرا نگهش نداشتم؟...

 

شعری از فریدون مشیری

 

در کلاس روزگار

درس های گونه گونه هست

درس دست یافتن به آب و نان

درس زیستن کنار این و آن

درس مهر

درس قهر

درس آشنا شدن

درس با سرشک غم ز هم جدا شدن

در کنار این معلمان و درسها

در کنار نمره های صفر و نمره های بیست

یک معلم بزرگ نیز

در تمام لحظه ها تمام عمر

در کلاس هست و در کلاس نیست

نام اوست : مرگ

و آنچه را که درس می دهد  زندگی است