سر نوشت

 

کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت کاش می شد از قلم هایی که بر عالم رواست با محبت , با وفا , با مهربانی ها نوشت کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت کاش دل ها از ازل مهمور حسرتها نبود کاین همه ای کاش ها بر دفتر دل ها نوشت ...

سلام

من و دوستم یه وبلاگی داشتیم به اسم رنگارنگ وبلاگی که فکر می کردم به بچه هام هم می تونم نشونش بدم   وبلاگی که امروز مرد اونم به خاطر یه شوخی احمقانه  وبلاگی که تازه فقط ۶ ماهش بود یعنی حتی به یک سال هم نکشید الان با خودم می گم شاید وبلاگمونو چشم زده باشن  خلاصه می خوام بگم که شاید با مردن وبلاگ یه دوستی هم از بین رفت اما خاطرش همیشه با من میمونه خاطره ی وبلاگی که حتی گاهی وقت ها تا صبح براش زحمت میکشیدم خاطره ی دوستی که حاضر بودم جونمم براش بدم... فقط همین

 

زمونه بد زمونه ایه مگه نه؟...

در آغاز خط هستم و با نام او که نتواستم درکش کنم که حس می کنم دیگر از دست من خسته شده است اما باز هم از او می خوام که دست مهربا نی اش را بر سر این بی نوا بکشد با تو هستم خدای خوبم، می خواهم از نو شروع کنم ،می خواهم از این به بعد بنده ات باشم و تو خدای من،می خواهم از این به بعد همه جا با هم باشیم البته تو مهربانم که همیشه خیلی نزدیکی ،همیشه باقی،اما من رفیق نیمه راهم و تو را نا دید می گیرم ،تو را به دست فراموشی می سپارم اما دوست دارم دوستی مان را از نو آغاز کنم دوست دارم این دفعه با دفعات قبل فرق کنه دوست دارم تو عزیزم کمکم کنی تا بتوانم تا آخر خط با تو باشم.

خدای خوبم می دانم آدم بد قول هستم اما می خواهم بهت قول بدم که این دفعه با تو باشم و تو همچنان که تا الان با من بودی با من بمانی و با هم صخره های زندگی را بپیمائیم صخره های که اگر با هم باشیم من از افتادن از ان ها باک ندارم.

خدای خوبم کمکم کن تا همیشه با تو بمانم                   آمین