بنده با یک انسانی زندگی می کنم که اصفهانی الاصل است و در اقتصادی بودن لنگه ندارد! چند روز پیش با این آقا به بازار رفتیم (البته بعد از اصرارهای زیاد من).از بخت خوب ایشان و از بخت بد من، لوله گاز در بازار ترکیده بود و بوی گاز فضا را معطر کرده بود! این انسان هم بهانه پشت بهانه می آورد که برگردیم، من از بوی گاز سرم درد می گیرد، الان ما هم منفجر میشویم و به هوا می رویم و...
خلاصه به خانه برگشتیم اما من تا حدودی به اهداف شومم رسیدم و خرید هایم را انجام دادم. اما نتوانستم در بازار گشتی بزنم. فکر کنم انسان های خسیس شانس دارند!
ممکن است درجه بدن این موجود از شدت گرما، به روی پشت بام برود اما کولر را روشن نمی کند، تا برق مصرف نشود. به حمام نمی رود تا آب مصرف نشود.
به آرایشگاه نمی رود تا پول اصلاح ندهد و از من می خواهد موهایش را کوتاه کنم. هرچقدر هم من میگویم: که مدل های مردانه را خوب نمیتوانم کوتاه کنم، به خرجش نمی رود. یک بار هم که مجبور شد کچل کند، چون جای پای من روی سرش مانده بود. اما دست بردار نیست.
البته گفته باشم، من هم دست کمی از ایشان ندارم....
خلاصه روزگاری داریم ما...
یادش بخیر 3 سال پیش هم، پستی به اسم "خساست؟!" نوشتم.
سلام وبلاگ قشنگی داری خشحالمیشم به منم سر بزنی
سلام لینکت کردم...وبت قشنگه
سلام
همسر منم اصفهانیه. کم و بیش گاهی سعی می کنه اصفهانی باشه، ولی من نمی ذارم!
یادمه یه بار تو بابالنگر بهش گفتی من از اینکه با یه اصفهانی ازدواج کردم خیلی پشیمونم!
اینا همش مزه س!
البته من قصد مزاح داشتم
ادای شوهر جان من را در میاری؟ بذار ببینمت
توی ایران تا جوونیم پول جمع میکنیم و تبدیلش میکنیم به جواهرات و فرش و ... بعد در دوره پیری میشینیم همونهایی رو که خریدیم مواظبت میکنیم تا دزد وسایل باارزش مون رو نبره!