حکایتی از زبان حضرت مسیح نقل می کنند که بسیار شنیدنی است.
می گویند ایشان این حکایت را بسیار دوست می داشت و در موقعیت های مختلف آنرا نقل می کردند.
مردی بود بسیار متمکن و پولدار روزی برای کار در باغش به کارگرانی نیاز داشت بنابراین پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند.پیشکار رفت و همه کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کردو آورد.آنها در باغ به کار مشغول شدند. کارگرانی که آنروز در میدان حاضر نبودند این موضوع راشنیدند و برای کار به باغ رفتند.
روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدگرچه این کارگران تازه وارد غروب بود که رسیدند اما مرد ثروتمند آنها را نیز استخدام کرد.
شبانگاه هنگامی که خورشید فرونشسته بود او همه کارگران را جمع کرد و به همه آنها دستمزدی یکسان داد. آنهایی که از صبح مشغول به کار بودند آزرده شدند و گفتند: این بی انصافیست چه می کنید آقا؟؟ ما از صبح کار کردیم و اینها غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کارمی کنند بعضی هم که چند دقیقه ی پیش به ما ملحق شده اند و اصلا کاری نکرده اند.
مرد ثروتمند خندید و گفت: به دیگران کاری نداشته باشید آیا آنچه که به خود شما داده ام کم بوده است؟ کارگران یکصدا گفتند: نه این از دستمزدمعمولی ما بیشتر بوده است با وجود این انصاف نیست که کسانی که دیر رسیده اند و کاری نکرده اند مانند ما دستمزد بگیرند.
مرد گفت: من به آنها بخشیدم زیرا بسیار دارم حتی چند برابر این نیز چیزی از دارایی من کم نمی کند.من از استغنای خویش می بخشم شما بیش از توقعتان مزد گرفته اید پس مقایسه نکنید من در ازای کارشان نیست که به آنها مزد می دهم بلکه می دهم چون برای دادن و بخشیدن بسیار دارم من از سر بی نیازیست که می بخشم.
حضرت مسیح بعد از نقل این حکایت فرمود:
بعضی ها برای رسیدن به خدا سخت می کوشند بعضی درست دم غروب از راه می رسند و بعضی وقتی کار تمام شده است.اما همه یکسان زیر چتر لطف الهی قرار می گیرند. شما نمی دانید که خدا استحقاق بنده اش را نمی نگرد بلکه دارائی خویش را می نگرد او به غنای خود نگاه می کند نه به کار ما از غنای ذات الهی جز بهشت نمی شکفد باید هم اینگونه باشد.
بهشت ظهور بی نیازی و غنای خداوند است. دوزخ را همین تنگ نظرها برپا داشته اند زیرا آنان آنقدر بخیل و حسودند که نمی تواند جز خود را مشمول لطف الهی ببینند.
برگرفته از یار وبلاگی
سلام دوست عزیز وبلاگ جالبی دارید خسته نباشی اگر با تبادل لینک موافق هستی سری به من بزن با تشکر
سلام
آدینه بایک غزل تازه به روزشد
سلام یاس
خیلی با حال بود
از این پستت خوشم اومد
سلام
جالب بود
چرا دیگه نمی یای؟
بشکن خونمون اومده پایین
راستی طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق
منتظریم!
سلام مهربان
ممنونم از حضور پرمهرتون از وب خواهرم
شاد باشین[گل]
سلام مهربان
ممنونم از حضور پرمهرتون از وب خواهرم
وابراز همدردی شما
موفق باشین
salam ey dokhtare mehraban chetwri ebi jok up karde ye upe rawani bye
سلام
نماز روزه هاتون قبول
بازم مثل همیشه قشنگ نوشتی.
ببخشید مدتی نتونستم بهتون سر بزنم.
موفق باشید.
فعلا.
خدایا پاکیزه ام کن در این روز از چرک وکثافت وشکیبائیم ده در آن به آنچه مقدر است شدنى ها وتوفیقم ده در آن براى تقوى وهم نشینى با نیکان به یاریت اى روشنى چشم مستمندان
سلام محتاجیم به دعا ما رو فراموش نکن
قشنگ بود همین!
سلام یاسی جان
نماز و روزه های شما هم قبول
ما هم التماس دعا داریم
سلام
خیلی وقت بود نیومده بودم و تو هم نیومده بودی
گفتم حالی ازت بپرسم
راجع به یه موضوعی هم وقت داشتی بیا چت کنیم
موفق باشی
سلام.خوشحال میشم هروقت آپ میکنید خبرم کنید آخه نوشته هاتون خیلی قشنگه.همشون رو خوندم.
یادتون نره هااااااااااااااااااااا
سلام
همشهری
حتما حتما حتما بیا پیشم....
منتظرم
مرسی از سر زدنتون.
من شما رو لینک کردم با نام قدیس.شما ام اگه زحمتی نیست منو با نام شگفتیهای آسمان لینک کنید.ممنونم
راستی همشهریم هستیمااااااااااااا(ااااااااااا ماله لهجه اصفهانیه دیگه)
سلام دوست من
خوشحالم وبلاگم نظرت رو جالب کرد
وبلاگ شما هم عالیه
با تبادل لینک موافقم
من شما رو لینک کردم امیدوارم منو هم شما لینک کنید
پیروز باشید
ببند بابا هوا سرده !!!!!
اولا سلام
دوما چه عجب؟
سوما می خواستی یه ذره دیگه ...آره...
چهارما .... چهارما نداریم
سلام نماز و روزه هات قبول باشه چرا آپ نکردی؟ضمن اینکه دفعه پیشم میخواستم بگم هم وبلاگ تو و هم وبلاگ شادی این مشکلو داره که اون عکس بالایی رو نشون نمیده +حجم زیادی گرفته