چند روز پیش یاد یکی از کارهای دوران کودکیمان افتادیم. آن روزها یک مغازه ی میوه فروشی سر کوچمان بود.نمیدانیم،ما از کجا متوجه این موضوع شده بودیم که ،این میوه فروش به پدرمان بدهکار است.خلاصه هر دفعه می رفتیم و از او خرید می کردیم و پولش را نمیدادیم و می گفتیم باشد بابت بدهی که به پدرمان داری. یک روز پدرمان عصبانی به خانه آمد و بهمان گفت : تو که مایه ی پول را کُپ کردی!*
نتیجه می گیریم که ما از همان دوران کودکی فضول بودیم!
*یک اصطلاح. کنایه از این که اصل چیزی را از بین بردن.
بابا قالب!
این خوشگلتره به اسم ویلاگت هم میاد.
سلام من تازه وارد دنیای وبلاگ نویسی شدم دوست داشتی سر بزن و اگه مایل به تبادل لینک هستی خبرم کن مرسی فعلا بای
چه بامزه
پ کوجای پ؟