خاطرات مدرسه(1)

اول مهر سال 74 بود، مادرم گفت:  امروز باید  به مدرسه بروی. من هم از مادرم خداحافطی کردم و به سمت مدرسه دویدم.(اما نمی دانم چرا بچه های امروزی برای رفتن به مدرسه گریه میکنند؟)

سال اول دبستان، چون ریزه میزه بودم ،معلم من را نیمکت اول می نشاند. اما زنگ تفریح بچه های قلدر کلاس من را پرت می کردند نیمکت آخر. هرچی هم معلم دوباره منو  نیمکت جلو می نشاند باز فایده ای نداشت. آخر کلاس در و پنجره وجود داشت و من با دیدن مناظر بیرون لذت می بردم. کوه های اطراف که پوشیده از برف بود و ...

از همان ابتدا مظلوم بودم  اما درسم خوب بود. کلاس اول که بودم، برای روز معلم یک گلدان حسن یوسف بردم . اما بچه ها از پشت سر هلم دادند و من زمین خوردم و گلدان شکست و تکه هایش انگشتم را برید.

سال دوم دبستان که بودم، یک روز معلم مان گفت: فردا موهاتون را کوتاه کنید و موهای یکی از بچه ها که کرنلی بود را نشانمان داد و گفت : موهایتان باید تا این حد کوتاه باشد. فرد مذکور هم گفت : من با ماشین و شانه موهایم را زدم. خلاصه من به خانه رفتم و اصرار پشت اصرار که خانوممون گفته باید موهاتون را با ماشین بزنید..هرچی پدرم میگفت فردا برو آرایشگاه زنانه موهایت را کوتاه کن، من به خرجم نمی رفت. خلاصه، پدر گرامی، من را به سلمانی مردانه برد و موهایم را با ماشین زد.. فردایش توی مدرسه همه برایم شعر پر محتوای: کچل کچل کلاچه روغن کله پاچه، را می خواندند! معلم مان هم فکر کرده بود من شپش دارم که کچل کردم و هروقت مادر  یک دانش آموز به مدرسه می آمد، موهای من را بهش نشان میداد و میگفت: اگر موهای دخترتان را کوتاه نکنید مثل این شپش می گیرد و باید کچل کند.( از این رفتار معلممان واقعا ناراحتم، این جوری شخصیت من را خرد می کرد...)

ادامه دارد...

نظرات 5 + ارسال نظر
وبلاگ حقوقی یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ http://hoqooqi.blogsky.com

موفق باشی

ساناز یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:51 ب.ظ http://goldokhtar.sepehrblog.ir/extra-2966.html

با سلام
مفتخرم شما دوست گرامی را دعوت کنم به بازدید از این صفحه ی شگفت انگیز وبلاگم که مطمئنا در گذر زمان حقانیت و کیفیت ادعای مان را به وضوح درک خواهید کرد.
این وبلاگ در نظر دارد نرم افزار های کمیاب و نادر و بعضا قیمتی را بطور رایگان در اختیار کاربران حامی خود قرار دهد.
شما دوست عزیز نیز می توانید ضمن عضویت در وبلاگ و پیوستن به جمع حامیان از امکانات جانبی وبلاگ نظیر انیمیشن های طنز که محصول کمپانی های معروف می باشید دیدن فرمایید و از امکان دانلود مطالب آرامش بخش پاورپینت شده بهره مند شوید و به مطالعه ی برگزیده مقالات و نقد و خلاصه کتب بپردازید.
فکر می کنم سعی کرده ام نظر همه ی گروه
سلیقه ای را جلب کنم.
تبصره1:نخستین ارسال لینک دانلود نرم افزارها نیمه ی اول آذر ماه خواهد بود.
تبصره2:نرم افزارهای ارسالی با ضمیمه ی آموزش کاملا تصویری و جامع فارسی که توسط خودم بصورت پی دی اف شده تهیه می گردد عرضه خواهد گشت.
تبصره3:تبلیغات وبلاگ در صفحه ی اصلی می باشد
منتظر حضور سبزتان هستم.
موفق و پیروز و سربلند باشید[گل]

فرزانه سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:17 ق.ظ

یادم باشه منم خاطرات دوران تحصیلی را بنویسم.

حالا خودمونیم نکنه شپش داشتی؟؟؟؟؟

با خوندن این پست خیلی خندیدم یاد اون دوران افتادم .یادش بخیر.گریه ام گرفته.بازم بنویس

دستت درد نکنه... من شپش داشتم؟؟

ندا سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:51 ب.ظ http://number1s.blogfa.com

__████__████_███
__███____████__███
__███_███___██__██
__███__███████___███
___███_████████_████
███_██_███████__████
_███_____████__████
__██████_____█████
___███████__█████
______████ _██
______________██
_______________█
_████_________█
__█████_______█
___████________█
____█████______█
_________█______█
_____███_█_█__█
____█████__█_█
___██████___█_____█████
____████____█___███_█████
_____██____█__██____██████
______█___█_██_______████
_________███__________██
_________██____________█
_________█
________█
________█
_______█
سلام دوست عزیزم من که با افتخار لینکت کردم اگر شما گلم مایلی من رو با نام نازترین لینک کن خوشحال می شم .ارزوی موفقیت و بهترین هارو دارم برات دوست عزیزم

محسن جمعه 25 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ق.ظ

چی میشه دخترها را مجبور کنند موهایشان از ته ماشین کنند برای رفتن به مدرسه همیشه پسرهای بیچاره باید با سرکچل برند مدرسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد