نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یک روز پی در پی
دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم

                                                                       

                                                                        دکتر شریعتی

 

نظرات 8 + ارسال نظر
خاطره دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:40 ب.ظ http://khaterehkh.blogsky.com

سلام
این رو خیلی دوست دارم از دکتر شریعتی هست

بیدقرمز دوشنبه 9 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 07:49 ب.ظ http://www.bideghermez.blogsky.com/

خیلب شعر قشنگی بود.
تمام احساس شاعر رو می شه تو کلمه کلمه شعر حس کرد.
شعر از کیه؟

شعر از دکتر شریعتی هستش

حسین (روح سرگردان) سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:28 ق.ظ http://hossainhr.blogsky.com

سلام دوست عزیز
ماه مهمانی خدا بر شما مبارک باشه.

دلم می خواهد مرگم شهادت در راه خدا باشد و پس از مرگم جسدم دور از دسترس مردم در دل دریا یا کویر یا کوهستانی باشد تا جسم بی ارزشم بتواند شکم کوسه یا لاشخور یا عقاب یا حتی گربه ای گرسنه را سیر کند.
شاید به دعای آن حیوان بعد از خوردن جسمم خدا کمی از بار عذابم را از دوشم بردارد.

نوشته ی چهل سال بعد خیلی قشنگ بود. بیچاره بابا آدم. ولی نه حقش بوده. مردی که بخواهد این طور زن ذلیل باشه و به ناز و کرشمه زنی که گول شیطان را خورده دل از دست بده و برای جلب رضای این زنی که از باقی مانده گل مرد خلق شده دست به میوه ممنوعه ببره، حقشه که به سیاه چال دنیا منتقل بشه تا بفهمه چه بهشتی را از دست داده و کی این بهشت را ازش گرفته. (زیاد جدی نگیرید) (ولی من شنیدم آدم نمی خواست میوه ممنوعه را بخوره ولی شیطان حوا را فریب داد و حوا آدم را گول زد)
بیچاره مردها که هر چه بدبختی می کشند به خاطره اینه که خواستند خانم ها را تحت حمایت داشته باشن و دل خانمها را شاد کنن. آخه این رواست که در عوض این هم از خود گذشتگی این همه بدبختی ببینن؟

(بازم جدی نگیرید)

لطفا توی این روزها و شب ها که خدا درهای جهنم را لاک و مهر کرده و درهای بهشت را باز و فرشتگان سه شیفته مشغول پذیرایی از مهمانان سفره پر برکت رمضان هستند، یه گوشه چشمی هم به این داداش کوچیکتون داشته باشید و درخواست التماس دعامو رد نکنید که شدیدا نیازمند دعا هستم.

در پناه حق باشید. یا علی.

سلام
می خواستم یه چیزی تو جوابتون بگم اما وقتی دیدم گفته بودید زیاد جدی نگیر هیچی نگفتم

فرهاد سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:12 ب.ظ http://15khordadi.blogsky.com

سلام
متشکرم که در این سرشلوغی من بهم سر زدی
خیلی لطف کردی
باور کن خیلی سرم شلوغه
اوضاع دانشگاه خوبه؟
موفق باشی
یا علی

مسافر سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.sahelearaz.blogfa.com

سلام چرا این روزها همه این شعر دکتر رو زمزمه میکنن /؟
اگه بهم سر نمیزدی بیشتر نگرانت میشدم
شبهای روشنی داشته باشی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 10 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:32 ب.ظ http://maddahi.net

سلام

وامشب با تکثیر نور علی (ع)
در آیینه بشکسته ی فاطمه (س)
بهشت غرق در نور خواهد شد ...

خیلی التماس دعا

غفارصالحی پنج‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:03 ب.ظ http://salehi36.blogfa.com

سلام شریعتی صاحب
وبلاگ تان را دیدم عالی بود سری با ما بزن

مسافر شنبه 14 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.sahelearaz.blogfa.com

سلام نخواستم مثل دفعه ی قبل فقط بگم درست نیست و اینا ..
اینو نوشتم برا اینکه بدونی حتی نجف زاده هم که از رسانه ملی این شعر رو خوند دقیقش اینه البته من اینو از کتاب شریعت شریعتی برات نوشتم امیدوارم این کاملترش باشه
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یک روز پی در پی
دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد