به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»!
لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری ...
یله.خیلی ممنون خبرم کردی.بازم به شما که یادت میمونه مارو.آخه به هرکی دیگه میگم وقتی آژ میکنی خبرم کن یادش میره.این پستتونم خیلی جالب بود.جدی میگم.
اینم بلاگ جدیدمون به همراه یکی از دوستامه.یه سری بزنید خوشحال میشم...http://www.einstein-albert.blogfa.com
راستی توی علاقه مندیهاتون نوشته بودی فیزیک رو هم دوست داری.این بلاگه هم در مورده فیزیکه هم نجوم.بیاییاااااااااااااااااااااااا
سلام خوبین وبتون خیلی جالبو خوبه انشا الله همیشه پیدار باشین
سلام
جالبه...خوب منبعش رو هم مینوشتی
سلام
شرمند ه منبع یادم نبود
جالب بود .مرسی
ebi jok up kard bye
سلام دوست عزیز
وبلاگ قشنگی دارید با نوشته های قشنگتر. لذت بردم
وبلاگ من به روز شد. لطفا بهم سر بزنید. خوشحال می شم.
منتظرتون هستم.
سلام
این روزا که خیلی کم پیدا شدی بعدشم راجع به این مطلب میتونم بگم
الهی شکرت که میگویم شکرت